وهابیت
محصول کارگاه وزارت مستعمرات (?)
چکیده
جماعت اندک اما افراطی القاعده که در مقطعی از رخدادهای جهان اسلام بر سر زبانها افتاد و براساس جنجال رسانههای صهیونیستی به اشتباه بلکه با شیطنت به عنوان نماینده ناشایست جهان اسلام معرفی شد به واقع بازوی نظامی تفکر عده قلیلی از فرقههای اهل سنت است. این عده براساس اندیشههای خشک سلفی در آزمایشگاه استعماری انگلیس حدود 250 سال پیش با چهرهای جدید بازتولید شد.
دقیقاً در همان مقطع بود که دست استعمار برای پیگیری منویات اقتصادی خود در جهان اسلام، به یک فرقه سازی باطل در شیعه نیز تحت عنوان بابیت و بهائیت دست زد. فرقه بابیت با تدبیر وزیر هوشمند ایرانی (امیرکبیر) در نطفه خفه شد و فرقه بهائیت که در ایام فترت حاکمیت شیعه در دوره قاجار و حمایتهای سلسله پهلوی توانسته بود مجالی برای عرض اندام و ظهور در نهادهای مختلف ایرانی بیابد با تدبیر روحانیت شیعه راه به جایی نبرد و سپس با ظهور انقلاب اسلامی تا حد زیادی به محاق رفت. اما فرقه وهابیت در دوران افول امپراطوری بیمار(عثمانی) و با حمایتهای مادی و معنویت استعمار انگلیس در سرزمین نجد و درکنار خانه وحی و رسالت شکل گرفت، با پشتیبانی شمشیرهای خاندان مشکوک(!) ابن سعود توانست حاکمیت خود را بر عربستان تحکیم کند.
این فرقه نوظهور که براساس آموزههای التقاطی و تحریف شدهاش از قرآن و سنت پیامبر اسلام(ص) ، شرک شیعه و بسیاری از فرقههای اهل سنت را شعار خود ساخته در تلاش است تا به هر وسیله ممکن، بسیاری از باورها و رفتارهای متین اکثریت مسلمانان و بویژه جماعت پشتگرم به نصوص قرآن و آموزههای معصومین (ع) (شیعه) را شرکآلود خوانده و برهمین اساس درمقطعی اقدام به تخریب اماکن مقدس اسلامی کرد. در حال حاضر نیز علمای این جمع به راحتی و بدون هرگونه ملاحظهای درباره وحدت امت اسلام که رویه اکثریت علمای بزرگ اسلامی (اعم از شیعه وسنی) بوده است، به راحتی حکم تکفیر شیعیان و مهدورالدم بودن ایشان را صادر میکنند که نتیجه آن شیعهکشیهایی است که اخبار آن را فراوان از گوشه و کنار جهان اسلام، از هند و پاکستان گرفته تا ایران و عراق و عربستان به دست به ظاهر مجاهدان این فرقه "پرداخته" استعمار میشنویم. این رفتارها باعث واکنش بسیاری از علمای جهان اسلام به ویژه شیعیان شده است که موضع گیری جدی آیت الله مکارم شیرازی از مراجع تقلید شیعه یک نمونه از این واکنشهاست.
محمل خبری مقاله
آیتالله مکارم شیرازی در نامهای خطاب به منوچهر متکی، وزیر امور خارجه با اشاره به برخی اهانتها در عربستان به زوار مذهب شیعه، تصریح کرد: «تعلل وزارت خارجه کشورمان و همچنین سازمان حج و زیارت، مخصوصاً درمورد اهانت به زوار مذهب شیعه و سمپاشی به وسیله کتابهای مملو از تهمت و دروغ هیچ توجیه شرعی و منطقی ندارد.»
در نامه آیتالله مکارم شیرازی به وزیر امور خارجه آمده است: «اخیراً اخبار بسیار نگرانکنندهای از طرز رفتار بعضی از عوامل عربستان سعودی (عمدتاً سلفیهای بسیار متعصب) نسبت به زوار ایرانی خانه خدا شنیده میشود که درقبرستان بقیع نسبت به آنها توهین و اهانت میکنند و تبلیغات گستردهای برضد عقاید شیعه دارند و اجازه هیچ گونه دفاع منطقی به کسی نمیدهند و از آن بدتر این که یک سلسله کتابهای مملو از بدگویی به مقدسات شیعه با اصرار به جوانان ایرانی میدهند تا به گمان خود آنها را در پیروی از مذهب اهل بیت (ع) متزلزل سازند، حتی اخیراً شنیده شده که به بعضی از دیپلماتهای عالیرتبه ایرانی در بقیع توهین کردند و کتاب دعا را از دست او گرفته بر زمین زدند!» (خبرگزاری فارس، 24/2/86)
مطالبی که اخیراً آیتالله مکارم درباره بدرفتاری عاملان سعودی در مکه و مدینه با زوار شیعه و ایرانی خطاب به وزیر امور خارجه نقل کرده است را بگذارید کنار خبرهای بسیار دیگری که از رفتارهای پیروان این فرقه در عربستان و سایر کشورهای اسلامی نقل میشود.
آیتالله نوری همدانی شنبه 16/7/84 پس از اقامه نماز ظهر و عصر در مسجد مدرسه معصومیه قم به فعالیتهای گسترده وهابیت در براندازی شیعیان و تضعیف عقاید آنان اشاره و تصریح کردند: «وهابیت پنج هزار ]عنوان[ کتاب در نقد شیعه منتشر کرده است و در موسم حج سال 1381 بیش از یک میلیون نسخه کتاب برضد شیعه در بین حجاج توزیع کرد.» ( پایگاه اینترنتی مجمع جهانی شیعه شناسی، 17/7/84)
حیات مقدم، استاندار خوزستان در گفتوگویی اعلام کرد: «از مجموع 46 نفر دستگیر شده در حوادث بمب گذاریهای اخیر ]در اهواز[ 44 نفر از آنها دارای عقاید وهابی هستند.» (پایگاه اینترنتی www.inroozha.com به نقل از خبرگزاری آفتاب، دوشنبه 1/12/1384)
وی ]ملاعمر[ در بازگشت از عربستان در جمع شورای عالی طالبان حضور یافته و با مثبت ارزیابی کردن سفر خود، اظهارکرده که در طول آن، ملاقاتهای متعددی با شیوخ و تجار سعودی داشته و ... این مبلغ تحویل ملاعبیدالله ،معاون ملاعمر شده است. ( پایگاه اینترنتی بازتاب، 11/6/1385، کمکهای میلیونی شیوخ وهابی به ملاعمر ادامه دارد)
"شیخ صفرالحوالی"، مفتی وهابی در وب سایت خود اعلام نموده است: «حزب الله که معنی آن حزب خداست، در حقیقت حزب شیطان است.» وی همچنین گفته که برای حزب الله دعا نکنید. (پایگاه اینترنتی بازتاب ، 15/5/1385، خشم وهابیت از اتحاد مسلمانان پشت سرحزب الله)
کینه این گروه فقط به شیعیان محدود نیست و آنها برای دستیابی به اهداف خود حتی حاضرند آن بخش از اهل سنت را که دیدگاهایشان را قبول ندارند (که اکثریت این مذهب را شامل میشود) با اعمال تروریستی از بین ببرند. به عنوان نمونه پایگاه خبری بازتاب در 5 اردیبهشت 1385 ذیل تیتر" قتل علمای رده بالای اهل سنت، برنامه تازه تروریستهای وهابی"، نوشت: هر دو گروه یاد شده با جریان وهابیت به شدت مخالفند و به رغم درخواست آنان که مراسم مولودی برای رسول خدا(ص) را بدعت میدانند، اینان هرساله و با حضور میلیونها نفر آن را برگزار میکنند. امسال مانند سالهای گذشته مراسم مولودی در محل "نشتر پارک" با حضور دست کم دو میلیون نفر برگزار شد. کشتهشدگان روی سکویی نماز میخواندند که زیر آن بمب کار گذاشته بودند.
تیترهای دیگر سایت بازتاب درباره فعالیتهای فرقه دست ساز وهابیت نیز جالب است:
- حمله گروهی از وهابیون به حوزه علمیه لار (16/7/1384)
- کشف کتابهای تبلیغ وهابیت در خرمشهر (27/9/1384)
- دیدار محرمانه هیئت وهابی با خاخامهای یهودی آمریکا (12/12/1383)
www.nehzateentezar.blogfa.com
***
گر چه می گویند این دنیا به غیر از خواب نیست
ای اجل! مهمان نوازی کن که دیگر تاب نیست !
بین ماهی های اقیانوس و ماهی های تنگ ،
هیچ فرقی نیست وقتی چاره ای جزآب نیست
زورق آواره ! در زیبایی دریا نمان ...
این هم آغوشی جدا از غفلت گرداب نیست
ما رعیت ها کجا محصول باغستان کجا؟
روستای سیب های سرخ ، بی ارباب نیست
ای پلنگ ! از کوه بالا رفتنت بیهوده است
از کمین بیرون مزن،امشب شب مهتاب نیست
در نمازت شعر می خوانی و می رقصی،دریغ!
جای این دیوانگی ها گوشه محراب نیست
گردبادی مثل تو یک عمر سرگردان چیست؟
گوهری مانند مرگ ... اینقدر هم نایاب نیست!...
"فاضل نظری"
***
واژهی سانسکریت برای چاکرای ریشه، مولادهارا به معنی « ریشه» است. چاکرای پایه در انتهای نخاع قرار گرفته و رنگ آن قرمز است. این چاکرا بوسیلهی عنصر زمین کنترل میشود. آگاهی همراه با این چاکرا در ارتباط با موضوعات بقا، اصول و ارتباطهای فیزیکی، الگوها، مادیگرایی و واکنشهای ابتدایی جنگ و گریز است. این چاکرا با الگوهای زندگی جمعی نیز ارتباط دارد. چاکرای ریشه وظیفهی تنظیم جریان انرژی حیاتی ( انرژی کیهانی و زمینی ) را نیز برای تغذیه و حیات کالبد فیزیکی به عهده دارد. اندامها و ارگانهایی که با این چاکرا در ارتباطند عبارتند از: پاها، رودهی بزرگ، ستون فقرات، راست روده، استخوانها و سیستم ایمنی.
دکتر گربر عقیده دارد که « چاکرای ریشه با غدههای جنسی در ارتباط است… ممکن است غدههای جنسی با هر دو چاکرای یک و دو مربوط باشند.»
*چاکرای دوم - مرکز طحال
واژهی سانسکریت برای چاکرای دوم، سوادیستهانا به معنی « شیرین و مطبوع کردن » است. این چاکرا حدوداً نزدیک ناف قرار گرفته و رنگ آن نارنجی است. این چاکرا بوسیلهی عنصر آب کنترل میشود. آگاهی همراه با این چاکرا در ارتباط با نمادگرایی ( سمبولیسم )، دوگانه گرایی ( تعادل قطبها )، و ارتباطها ( چگونگی ارتباط ما با دیگران، عملکرد ما در رابطه با آنها و چگونگی برقراری و حفظ ارتباطهای شخصی ) است. این چاکرا بر دیدگاه شخصی و ارتباطهای ما مؤثر است، زیرا نیاز به رشد و تغییر را ایجاد میکند. در سطح ناخودآگاه، چاکرای طحال
( خاجی) با امیال جنسی، احساسات سرکوب شده و ضربهها در ارتباط است. این چاکرا همچنین در بیان عواطف، لذت، حرکت، احساس و توانایی پرورش دادن، نقش دارد. اغلب این بیان، بوسیلة ترسها و ضربههای نهفته که در دوران کودکی شکل گرفتهاند سرکوب میشود. بعضی از این ترسها و ضربهها ریشه در خاطرات گذشته زندگی دارد. این چاکرا کنترل کنندهی ارگانهای جنسی، لگن، قسمت پایین کمر، سیستم ادراری و تناسلی، کولون، رودهی کوچک و سیستم ایمنی است. چاکرای طحال با غدههای جنسی نیز مربوط است.
*چاکرای سوم - شبکة خورشیدی
واژهی سانسکریت این چاکرا، مانیپورا به معنی «گوهردرخشان» است، زیرا این چاکرا روشن و درخشان است. این چاکرا که در شبکة خورشیدی واقع شده و محل آن بالای غدههای آدرنال ( فوق کلیوی ) و درست زیر جناغ است، نوسانی با فرکانس رنگ زرد دارد و توسط عنصر آتش کنترل میشود. در سطح فیزیکی این چاکرا کنترل کنندهی سیستم متابولیک ( سوخت و ساز ) است و مسؤولیت تنظیم و توزیع انرژی متابولیک در بدن را به عهده دارد، مثل احتراق مواد غذایی برای تولید انرژی. چاکرای سوم با ماهیچهها، غدههای آدرنال، کبد، طحال، کیسهی صفرا، مهرههای کمری و لوزالمعده ارتباط دارد. آگاهی همراه با شبکهی خورشیدی در رابطه با اختیارات شخصی است. دربارهی توانایی شخصی خود چه احساسی دارید؟ آیا قادرید جهت زندگی خود را کنترل کنید یا احساس میکنید که در این زمینه ناتوانید؟ چگونگی بیان خواستههای شما تعیین کنندهی میزان کنترل شما بر زندگیتان است.
*چاکرای چهارم - مرکز قلب
نام چاکرای قلب در زبان سانسکریت آناهاتا است. به معنی « صدایی که بدون برخورد دو چیز ایجاد میشود ». این معنی نشان دهندهی ارتباط انرژی بین شخص و دیگران است. چاکرای قلب که در ناحیهی قلب قرار گرفته است، بازتاب دهندهی توانایی ما برای ابراز عشق است ( هم عشق به خود و هم عشق به سایر انسانها ).این عشق میتواند به روشهای گوناگون بیان شود، مثلاً از طریق همدردی، توجه به افراد تیره بخت، رابطهی عاشقانه بین اعضای خانواده، یا یک ارتباط صمیمی و دوستانه. این چاکرا همچنین منعکس کنندهی توانایی و ظرفیت ما برای رسیدن از خودپرستی به عشق بی قید و شرط است. چاکرای قلب به خاطر ارتباط متقابلی که با عواطف و ادراکهای ما دارد مهمترین چاکرا است. این چاکرا انرژیهای والا ( معنوی ) را با انرژیهای سطح پایین ( فیزیکی ) متحد میسازد. هماهنگی ذهن و بدن از طریق مرکز قلب برقرار میشود. از طریق تمایلات درونی قلب است که ما قادریم نیازهای درونی خود را درک کنیم. این انرژی عشق نیازهای روحی ما را با تکاپوی دنیای مادی ترکیب میکند تا ما واقعیتهای سرنوشت خود را تجربه کنیم . رنگ این چاکرا سبز ( و گاهی صورتی ) است، و کنترل آن توسط عنصر هوا صورت میگیرد. چاکرای قلب کنترل کننده قلب، غدهی تیموس، سیستم ایمنی درون ریز و سیستم گردش خون است.
*چاکرای پنجم - مرکز گلو
چاکرای گلو در زبان سانسکریت ویشودهی، نامیده میشود که به معنی « تصفیه و پالایش » است. این چاکرا در گلو قرار دارد و از لحاظ درک در سطح ناخودآگاه، یکی از آسانترین چاکراهاست.
انسداد این چاکرا مستقیماً بر طنابهای صوتی، دهان و ناحیه اطراف گردن اثر میگذارد. چاکرای گلو بر حیطهی ارتباطات و سطوح بالای خلاقیت تأثیر دارد. منظور از ارتباطات چگونگی ابراز وجود ما، تمایلات ما و چگونگی ارتباط ما با دیگران است. نوسان چاکرای گلو هم فرکانس با رنگ آبی است و کنترل آن توسط عنصر اتر ( و صوت ) صورت میگیرد. چاکرای گلو کنترل کنندهی گلو، طنابهای صوتی، ناحیهی گردن، غدههای تیروئید و پاراتیروئید و همهی اشکال ابراز وجود است.
*چاکرای ششم - چشم سوم
نام چاکرای ششم در زبان سانسکریت آجنا است. واژهی آجنا اصولاً به معنی « درک کردن » یا « بطور کامل فهمیدن » است، از طریق این چاکرا ادراک و پیش بینی امکان پذیر است. نوسان این چاکرا به رنگ نیلی است. چاکرای چشم سوم دارای تقابل و قطبیت است. این چاکرا توسط آکاشا کنترل میشود. چشم سوم، مرکز نور، رنگ، بینش، آیندهنگری، روشن بینی و واقعیتهای مکتوب است.چشم سوم همچنین بزرگترین آموزگار ما در زمینهی ترس و عشق است. این چاکرا با توانایی ما برای دیدن دنیای اطراف و درک واقعیتها بدون پیش داوری، ارتباط دارد. چشم سوم یک گذرگاه ورودی است. این چاکرا ما را با جهان بیکران کیهانی ارتباط میدهد. این گذرگاه پلی بین سطح فیزیکی و سطوح معنوی است. با باز کردن چشم سوم، راهی به سوی واقعیتها و توانائیهای یک دنیای چند بعدی گشوده میشود. بنابراین چشم سوم مرکز بینش است. این چاکرا بوسیلهی عنصر نور کنترل میشود، رنگ آن نیلی است، و کنترل غدهی پینهآل را بر عهده دارد. « در سطح فیزیکی، چاکرای پیشانی ( چشم سوم ) با غدهی پینهآل، غدهی هیپوفیز، نخاع، چشمها، گوشها، بینی، و سینوسها در ارتباط است. » ( دکتر گربر ) . در متون خاص، عملکرد غدهی هیپوفیز و غدهی پینه آل اغلب مبادله میشود. بعضی مؤلفان معتقدند که غدهی هیپوفیز کنترل چشم سوم و غدهی پینهآل کنترل چاکرای تاج را بر عهده دارد چون چشم سوم بوسیلهی عنصر نور و آکاشا کنترل میشود، ما غدهی پینه آل را به چشم سوم ارتباط میدهیم.
*چاکرای هفتم - مرکز تاج
نام این چاکرا در زبان سانسکریت ساهاسرارا به معنی « هزار گانه » است. این چاکرا در فرق سر واقع شده، رنگ آن بنفش است و توسط عنصر فوهات کنترل میشود. در سطح فیزیکی این چاکرا با ذهن و مغز در ارتباط است. چاکرای هفتم نمایندهی اجزای تفکر آگاهانه و ناخودآگاه ما، نحوهی برخورد ما با عقایدمان در سطح کیهانی و توانایی ما برای دستیابی به شعور جمعی است. آگاهی همراه با چاکرای تاج مربوط به معنویت ما یا درک ارتباطی است که ما به عنوان موجوداتی معنوی در دنیای فیزیکی داریم. چاکرای تاج، دروازهای به سطوح بالای آگاهی یا ارادهی الهی است. رنگ این چاکرا بنفش است و کنترل قشر مخ، سیستم عصبی مرکزی و غدهی هیپوفیز را بر عهده دارد. غدهی هیپوفیز یک غدهی اصلی است و به همین دلیل است که ما غدهی هیپوفیز را با چاکرای تاج ارتباط میدهیم.
هفت چاکرا نمایندهی هفت مرحله ابتدایی تکامل متافیزیکی ما هستند. هر یک از مراحل، با
عملکرد همان چاکرا مطابقت دارد.
چاکرای ریشه تجربهی دنیای مادی
چاکرای طحال تجربهی دنیای عاطفی
شبکهی خورشیدی تجربهی ارادهی شخصی
چاکرای قلب تجربهی عشق بی قید و شرط
چاکرای گلو تجربهی بیان حقیقت
چشم سوم تجربهی ادراک و بینش
چاکرای تاج تجربهی ارادهی الهی
سیستم چاکراها، عواطف و پاسخهای عاطفی ما را ذخیره و فعال میکند. همهی افکار، احساسات و عواطف ما که همه روزه تجربه میکنیم و همهی خاطرات تجربههای گذشته ما، در سیستم انرژی ما ثبت و ذخیره میشوند. هر لایه از کالبد هالهای با یکی از چاکراها تطابق و همبستگی دارد. مثلاً سطح اول کالبد هالهای (کالبد اتری( با چاکرای اول (چاکرای ریشه( همبستگی دارد. کالبد عاطفی با چاکرای طحال همبستگی دارد و به همین ترتیب تا کالبد کتری که با چاکرای تاج همبستگی دارد. ( به مبحث هاله مراجعه کنید ). هر گاه میگوییم یک چاکرا دچار « عدم تعادل » شده است، به این معنی است که در این چاکرا انرژی کاهش یافته، یا مصرف انرژی بالا است. وضعیت این چاکرا میتواند بر وضعیت چاکرای بالا یا پایین آن تأثیر بگذارد. دقیقاً همانطور که هاله منعکس کنندهی وضعیت کلی سلامت ماست، چاکراها نیز همین حالت را دارند. چاکرا ها را میتوان به آیینههای کوچک تشبیه کرد، که آنچه را که در زندگی ما در زمینهی شخصی یا معنوی در حال وقوع است نشان میدهند. زیرا چاکراها نسبت به تحریکات داخلی( دورنمای ذهنی و عاطفی ما ) و خارجی واکنش نشان میدهند. چاکراها همه روزه در پاسخ به آنچه ما تجربه میکنیم و اینکه چگونه با این تجربیات کنار میآییم، تغییر میکنند. به هر حال توانایی ما برای کنار آمدن با هر وضعیت، بستگی به وضعیت داخلی هر چاکرا دارد. اگر یک چاکرا در تعادل باشد (یعنی باز باشد و انرژی در آن جریان داشته باشد) ما خواهیم توانست نسبت به آنچه تجربه میکنیم، واکنشی مطلوب و مؤثر نشان دهیم. اما هنگامی که یک چاکرا مسدود یا دچار عدم تعادل باشد، این توانایی نیز دچار اختلال میشود، زیرا وضعیت نامطلوب چاکرا، ابعاد وجود ما را محدود میکند ...
*** در کدامین سال اوج می گیرد این ناگزیر ؟ بر خاکروبه افتاده نفسم گرفته از هوای پلیدی که در من است !... میخواستم خورشیدی باشم نه ابری به تیرگی . حال ، در این روزهای خاکستری کدام سو آسمانم را دوباه خواهم یافت؟ ـ در خاکروبه ها ! ـ در کدامین سال ؟! ... ****************************************************************** ********************************************* "علیرضا(پیمان نعمت پور)
|
سلام دوستان همراه و بسیار گرامی ...
سال نو شما مبارک و بهارتان پر از خیر و برکت باد !
امیدوارم بتوانم در سال جدید بیشتر و بهتر در خدمتتان باشم که این باعث افتخار ابدی بنده خواهد بود ...
نظرات و راهنمایی های شما مرا بسیار در این راه یاری خواهد داد.
یا حق مدد ...