سفارش تبلیغ
صبا ویژن
انصاف خواهی از برادران، از انصافْ به دور است . [امام صادق علیه السلام]

هنر و فلسفه و ادبیات و ادیان ...

 
 
طرح یک مسئله ....(چهارشنبه 87 آبان 29 ساعت 2:54 صبح )

 با سلام خدمت دوستان عزیز و ارجمندم

در این فرصت قصد دارم تا در مورد مسئله ای که چند وقت پیش از این با دوستی گرامی و بسیار بزرگوار در مورد آن صحبت میکردیم نظرم را بنویسم ، و آن مسئله این بود که چرا تمامی ادیان و پیامبران الهی که در قرآن به آنها اشاره شده است در منطقه خاور میانه و این حوالی هستند و به نظر می آید که قرآن ریشه گرفته از فرهنگ و افسانه های همین مناطق است تا چیزی که خود ادعا دارد و یا مسلمانان می گویند…

پیامبرانی هم که در قرآن به ایشان اشارت شده است به نظر می آید که متعلق به همین سرزمینها باشند و به قرآن محسور در  حوزه مکانی و فرهنگی محدودی ست و در اصل اطلاع ویا اعتنایی به از خارج این محدوده ندارد ...ودلیل آن اینکه در قرآن هیچ اشاره ای به پیامبران احتمالی که در سرزمینهای دیگر – به عنوان مثال در قاره آمریکا – آمده باشند ، ندارد...

 

به نظر منطقی میرسید و قرار شد من راجع به آن فکر کنم ...

راستش را بخواهید با این قرار من پرتاب شدم به دوران نوجوانی ...زمانیکه مثل حالا خیلی درگیر این نوع مثال بودم و البته در سطح وساحت دیگری. یادم آمد وقتی که مربی ادیان ما در جلسات خاصی که در آن دوران میرفتیم در مورد پیامبران صاحب کتاب و رسولان و فرستادگان خدا در طول تاریخ بحث میکرد و من همین سؤال را از او پرسیده بودم...

راستش آنروزها فضا جور دیگری بود ! مربی ما فکر میکرد این مسایل بدیهی است و سؤال من به نظرش بی ربط آمده بود و به کلمه "خاور میانه" هم  گفته بودم و کنار پیغمبران گذاشته بودم میخندید ... ولی من همان روزها میدانستم جواب ندادن مربی از نادانی اوست و سؤال من سالها بی جواب مانده بود ...

راستش را بخواهید من در یک خانوادهء مذهبی به دنیا آمدم . جایی که طبق معمول دین را مثل بدیهیات زندگی از پدر و مادرت یاد میگیری و دلیل و فرصت زیادی برای پرسش و کنکاش هم البته نداری ... بعد از سالها و قاطی شدن بیشتر با کتاب و پرسش و شک و چیزهایی شبیه فلسفه و فلسفیدن! به تدریج اعتقاد دوران نوجوانی تبدیل شد به شک جوانی و بعد الحاد مطلقی که نشان باسواد شدن بود و تاءسف به حال گذشته و ....

اینها را مینویسم تنها به خاطر اینکه این مسیر قدری روشن و واضح باشد و گرنه بسیاری از ما این دوران ها را از سر گذرانده ایم ... و البته باقی ماندن و یا نماندن بر بی اعتقادی آن دوران را به تنهایی دلیل بر هیچ چیز نمیدانم و نه فضیلتی برایش قائلم و نه رضالتی !...

به نظر من این تجارب و ادراک ما از اتفاقات اطرافمان است که آنها را برای ما معنا دار و یا پوچ و بی معنی جلوه میدهد و بستگی به بی نهایت جزئیات متفاوت دارد و ... بگذریم .

غرض از این اطالهء کلام این بود که بگویم این ایمان نیم بند حالا همان ارث خانواده گی من نیست که برایم مانده باشد و در گم کردن و پیدا کردنی دوباره به این منزل رسیده ام که معلوم نیست جایی هم باشد یا نباشد ...

به هر حال به خودم آمدم و دیدم سؤال بی جواب دیروز امروز برابرم مانده است و هنوز مربی جوان میخندد و من حیرانم ...

تا جایی که همت قاصر و غم نان و هزار درد بی درمان دیگر اجازه داد در پی جواب گشتم و البته حالا نظری هم برای خود دارم که نمیدانم تا چه حد میتواند منطقی و درست باشد یا...

*** 

به نظر می آید اگر بخواهیم سنگ بنایی برای استدلالات خود درست کنیم که بر مشترکاتی استوار باشد آن وجود خداوند است .

فرض را بر این میگذاریم که خداوند وجود دارد و برای هدایت و رستگاری بنده گانش پیامبرانی میفرستد . و ادیان را روش دستیابی به رستگاری قرار میدهد. در این صورت خداوند باید بداند که آینده دنیا را کدام یک از روشهای رستگاری یا همان ادیان مختلف خواهند ساخت بر فرض اینکه در اصل این ادیان باقی بمانند.

دنیای امروز ما به وضوح نشان میدهد که از میان تمامی ادیانی که ادعای اصالت و جاودانگی داشته اند ، امروزه چند دین اصلی در واقع فاتح پهنه زمین و زندگی بشر هستند.(?)

در واقع امروز مواجه ی اصلی مابین دین اسلام در یک طرف و مسیحیت و یهود در طرف دیگر به عنوان قدرتمند ترین اعتقادات باقی مانده در طول اعصار هستند. در نگاهی ظریف و با دقت متوجه این نکته میشویم که حتا آئینهایی مانند آئین بودا ، هندوئیسم و... امثال آن به تدریج در حال از بین رفتن و کمرنگ شدن هستند . در کشورهایی که این آئینها روزگاری حاکم مطلق بودند امروزه به تدریج مسیحیت و یهود و اسلام به دلایل مختلف در حال گسترش و جانشینی آن حاکمیت هستند و به نظر میرسد آئینها و دینهای دیگر اگر هم به تمامی محو و نابود نشوند به تدریج تبدیل به یادگاریهای کلکسیونی و کمیاب از سنتهای فراموش شده میشوند.

پس به فرض اینکه خداوند به این موضوع از قبل علم داشته است و قرآن نیز  کلام خود او باشد منطقی به نظر میرسد که قرآن مبحث اصلی اش ادیان حاکم و باقی در تاریخ باشد و بحث از آئینها و ادیان گذرا ننماید .

به عنوان مثال اگر ما امروز شاهد از بین رفتن یهودیت بودیم و به جای آن  مثلن دین اقوامی از منطقه آمریکای جنوبی همه گیر میشد و به عنوان یکی از مسایل اصلی اعتقادی  و جریان ساز عالم مطرح بود ، در آنصورت اشتباه بودن رویکرد چنین کتابی معلوم میشد و ما در می یافتیم که تمرکز قرآن بر مسایل بی ربط بوده و از تحولی چنان آشکار بی خبر بوده است و در آنصورت بدیهی بود که اصالت آن کتاب مخدوش میشد.

از جهت دیگر اینکه بنا بر اعترا قرآن و کتابهای آسمانی مورد قبول قرآن خداوند متعال تعداد زیادی پیامبر و رسول برای مردم نقاط مختلف جهان فرستاده است و به قول مشهور هر گز قومی را بی راهنما باقی نگذاشته است.

تعداد رسولان الهی بنا بر برخی از روایات 124000 ویا به قولی 140000 بوده است . در قرآن تنها نام معدودی از پیغام بران الهی ذکر شده است و ادعای خود قرآن نیز این نیست که تمامی ادیان و اقوام و مسیر هدایت یا ضلالت و نا بودی و یا ... آنها را بیان داشته است .

پس میتوان چنین فرض کرد که در قرآن تنها به ذکر اهم ادیان و پیامبران قناعت شده و ماندگار ترین دینها که همین ادیان منطقه دیر پای تمدن انسانی ست مورد کنکاش قرار گرفته است.

در مورد اینکه آیا به واقع تمامی اقوام جهان ، مثلن مردم آمریکای جنوبی و یا استرالیا نیز دارای پیامبر موحدی بوده اند که ابلاغ توحید و رسالت الهی تکمیل شده باشد ؟ بایست گفت که: بنا بر ادعا و تحقیق بسیاری از محققین و متفکران ادیان جهان قدیم ترین و ریشه دار ترین نوع پرستش در تمامی نواحی جهان و در بین انسانهای باستانی پرستش یک خدا و یا "تک خدایی" بوده است.

تا جایی که حتا برخی از مخالفین از این نکته به عنوان دلیلی بر اصلیل نبودن ادیان الهی یهود ، مسیحیت و اسلام، سه دین توحیدی بزرگ جهان وادیان توحیدی دیگر یاد می کنند  و این ادیان را ادامه همان میل پرستش ناشناخته ها به دلیل جهل و ترس مردم میدانند و تک خدایی را در واقع ابتدایی ترین نوع پرستش مینامند ...(?)

(هر چند برخی یهودیت را ابتدایی ترین دین توحیدی و سرآغاز تک خدایی میدانند اما بررسی های عمیق تر محققین خلاف آنرا نشان میدهد و سابقه ء توحید رزا بسیار قدیمتر از آن میدانند. )

این خود می تواند دلیلی باشد بر این که ، فرض ما را در مورد وجود پیامبران الهی در تمامی نقاط جهان و در میان تمامی اقوام جهان اگرچه اثبات نکند اما لااقل راه انکار آن را نیز مسدود نماید. بنا بر ادعای قرآن و کتب آسمانی نخستین نوع بشر دارای هوش و خصلت انسانی که همان نخستین آدم روی زمین از نظر قرآن باشد ، پیامبر خدا بوده است و این نکته مطابق با یافته های ما در مورد تاریخ پرستش خداوند است.

اما اینکه چرا در برخی از نقاط و در میان برخی از اقوام حتا ردی از یکتا پرستی مطابق با روش پیامبران الهی نمی یابیم ، بر میگردد به تحول و تغییر ویا نابود شدن  آئین پیامبران در طول قرون متمادی، چنانکه در مورد ادیان جدید تر نیز شاهد این استحاله ها هستیم . و دیگر اینکه در برخی از نقاط جهان روش پیامبران الهی اصلن همه گیر نشده است و در زیر آوار قرنها مدفون شده و مسکوت مانده است.

در این صورت نیز هدایت الهی برای تمامی مردم مخدوش نخواهد شد ، زیرا هدایت رسولان الهی لازم نیست برای تک تک افراد بشر باشد و منظور نوع بشر است که پیام توحید پیامبران به نوع بشر به قطع رسیده و خواهد رسید و در مورد افرادی که این پیام را به هیچ وجه دریافت نکرده اند نیز به طور قطع و یقین خداوند با علم و عدالت و رحمت خود قضاوت خواهد کرد و این هرگز دلیلی برای رد اصل رسالت – چنانچه برخی گفته اند – از نظر عقلی و استدلالی  نمی باشد.

پس به این دلایل اینکه در قرآن تنها به ادیان و پیامبران محدودی در ناحیه ای محدود پرداخته شده است نمی تواند دلیل محدودیت دید قرآن باشد ، زیرا چنانچه عرض شد آینده جهان در ادیان همین منطقه محدود خلاصه میشود و شواهد آن حتا امروز به وضوح آشکار است.

در پایان باید عرض کنم که این تنها نظر و عقیدهء بنده حقیر است و به طبع ایراد فراوان نیز ممکن است بر آن وارد باشد ، اگر چه مبنای این نظرات بر تحقیقات و نظریات علمای قدیم و جدید دیگر است و من تنها برداشتهایم را در اینجا ذکر کردم.

امیدوارم مخاطبان گرامی و نازنین این صفحات بنده را از کاستی های این سخن آگاه کنند و نظرات گرانبهای خود را برای ما بنویسند که به طور قطع و یقین این بحث محدود به این نظرات نمیشود و جا برای برداشتها و استدلالات مختلف همچنان باز است .

 تنها آنچه که با ارزش و شریف است ، خرد و عقل آدمی ست و اینکه ما تسلیم چیزی که برخلاف خرد است نشویم و درک آنرا که عقل اثبات میکند کوشا باشیم که این تنها راه انسانیت و شرافت است.

انشاءلله مباحث بعدی در این مورد در صورت لزوم با همفکری شما پیگیری خواهد شد .

شاد و مست و غزلخوان باشید و عشق همراهتان باد.          

                                                                       یا عالم به کل شیء 

**********************************

?.  http://digital01.wordpress.com/2008/04/25/39

 ?. رجوع شود به " تولدی دیگر" نوشته : شجاءالدین شفا - بخش پرستش توحیدی -

و منابع ذکر شده در آن و امثالهم...

 



 
زندگی نامة سران و رهبران بهائیت(پنج شنبه 87 آبان 16 ساعت 2:33 صبح )

زندگی نامة سران و رهبران بهائیت از اول تا عصر حاضر را به طور مختصر

بهائیت فرقه ای است که با استفاده از حمایت های دشمنان اسلام و برای ضربه زدن به وحدت اسلامی به خصوص شیعیان بوجود آمد که در نهایت با ادعای خدائی سران آنها و به خیال خودشان بعد از نسخ قرآن و اسلام، باعث درگیری بین مردم ایران شدند و چند نفر به عنوان رهبر این فرقه استعماری فعالیت کرده و سپس اداره امور این فرقه به صورت نُه نفری و به مرکزیت اسرائیل تا به امروز ادامه دارد:

1. میرزا حسینعلی نوری ملقب به بهاء الله: اولین رهبر بهائیت، حسینعلی نوری است که در سال 1233 قمری در دهکده ای از توابع نور مازندران به دنیا آمد. پس از جریان علی محمد باب و کشته شدنش، یحیی ملقب به صبح ازل، برادر حسینعلی، جانشین باب شد. و بعد از سوء قصد بابیان به ناصر الدین شاه، به بغداد تبعید شد. در آنجا حسینعلی ادعا کرد که جانشینی یحیی برای حفظ جان او از گزند دشمنان بود و جانشین اصلی باب و من یظهره الله(کسی که خدا آن را آشکار خواهد کرد) اوست و این باعث اختلاف بین دو برادر شد، دولت ترکیه آنها را به استانبول برد، ولی در اثر تشدید اختلافات، یحیی صبح ازل به قبرس و حسینعلی بهاء به سرزمین فلسطین و شهر عکا فرستاده شد و در اثر حمایت انگلیس از بهاء الله، فرقه او پیشرفت کرد و برای همین به فرقه بهائیت مشهور گشتند. بهاء الله کتابهایی را به خیال خودش برای هدایت جامعه نازل کرد و خود را خدا خواند، از جمله کتاب: الواح، اقدس، الایقان و... و سرانجام در 1309 یا 1310 قمری در عکا مرد و قبرش قبله بهائیان به جای کعبه قرار گرفت.[1]

2. عباس افندی فرزند بزرگ حسینعلی ملقب به عبدالبهاء: عبدالبها در 1844 م در تهران به دنیا آمد و پس از مرگ پدرش برادرانش را جمع کرد و وصیت پدر را خواند:«همانا غُصن اکبر(محمد علی پسر دیگر بهاء الله) را بعد از غصن اعظم(عبدالبهاء) برگزیدیم.» این موضوع را همه بهائیان پذیرفتند، ولی پس از مدتی بین دو برادر دشمنی ایجاد شد و عبدالبها، برادرش را برکنار کرد و نوه دختری بهاء الله را جانشین خود اعلام کرد و به خاطر مناسب نبودن ایران برای تبلیغ، در سال 1911 م به اروپا رفت و به جای روسیه، با انگلیس و آمریکا رابطه برقرار کرد و در جریان جنگ جهانی اول به خاطر خوش خدمتی به انگلیس با دادن آذوقه به ارتش انگلیس در فلسطین که منجر به پیروزی انگلیس و سقوط فلسطین شد، نشان خدمتگزاری نایب هود و لقب سِر(Sir) را از دولت انگلیس دریافت کرد و سرانجام در 1921 م درگذشت و در شهر حیفا در باغی که مرکز جهانی محفل روحانی بهائیان است دفن شد.[2]

3. شوقی افندی فرزند خانم ضیائیه دختر حسینعلی بهاء الله ملقب به شوقی ربانی:

شوقی در 1897 م به دنیا آمد و در اروپا و آمریکا بزرگ شد و همسری به نام«ماکسول» که بعدها به«روحیه ماکسول» مشهور گشت، اختیار کرد(این زن کانادایی و به گفته برخی آمریکایی است) شوقی با وصیت عبدالبها به رهبری بهائیت رسید و خودش را ولی امر الله و ربانی نامید ولی از آنجا که فرزند نداشت، برای اداره امور بهائیت، تشکیلات بیت العدل اعظم را وعده داد و پس از 29 سال از رهبریش، اعضای 9 نفره ی بیت العدل اعظم را با لقب ایادی امر الله به مرکزیت اسرائیل انتخاب نمود که«چارلز میسن ریمی» رئیس و همسرش«روحیه ماکسول» رابط بین او و ایادی و«املیاکالز» نایب رئیس بیت العدل شدند، البته بعدها افرادی را اضافه کرد تا 27 نفر شدند. و از طرفی نقشه ده ساله را پایه ریزی کرد که باید توسط«میسن ریمی» و با همکاری چهارمین رهبر اجرا می گردید. شوقی ربانی سرانجام در 1957 میلادی در انگلیس مرد و جسدش به عکا انتقال داده شد.[3]

4. ایادی امرالله«چارلز میسن ریمی» ملقب به عزیز الله ثانی و ولی امر ثانی:

میسن ریمی فرزند یکی از روحانیون کلیسای مسیحی اسقفی است که در سال 1253 شمسی در آمریکا متولد شد و یکی از مقربان شوقی افندی بود و رفتارها وآداب اروپائی را به شوقی یاد می داد. پس از اینکه شوقی به رهبری رسید، او را رئیس بیت العدل کرد، اما وقتی شوقی مرد، اعضای 27 نفره ایادی بیت العدل جانشین تعیین نکردند، به دلیل اینکه شوقی فرزند نداشت و با مرگش ولایت را تمام شده اعلام کردند! اما«میسن ریمی» خود را جانشین و چهارمین رهبر بهائی اعلام کرد و سپس پا را فراتر نهاده خود را پیامبر دانست و بهائیانی از فرانسه، بعضی شهرهای اروپا و آمریکا از او پیروی کردند و لقب«ولی عزیز الله» و«ولی امر ثانی» را به او دادند، اما ایادی بیت العدل او را قبول نکردند و از جامعه بهائیت راندند، اینجا بود که انشعابی دیگر در بهائیت بوجود آمد و«میسن ریمی» خود تشکیلات جداگانه ای در سال 1963 ترتیب داد و خود را چوپان بهائیان دانست، ولی پیروان انگلیسی بهائیت به رهبری«ماکسول» او را از جامعه بهائیت طرد کردند(یعنی هر کس را بیت العدل طرد کند دیگر بهائی نیست و حق دخالت در امور بهائی را ندارد.)[4]

5. ماکسول همسر شوقی ربانی ملقب به روحیّه: ماکسول با حمایت انگلیس،«میسن ریمی» را طرد کرد و جانشین او را قبول نکرد و تهدیدهای شدید اللحن«ریمی» که به کسی اجازه دخالت در امور بهائیت نمی داد و خود را جانشین شوقی می دانست نه تنها مشکلی را حل نکرد، بلکه بر وسعت اختلافات افزود و«ماکسول» بیت العدل اعظم را منحل کرد و هر کس را هم که اعتراضی می کرد از جامعه بهائیت راند و برای پایان دادن به اختلافات، وصیت شوقی را نقض کرد و خود را«حرم امة البهاء» نامید که پیروان او، او را پنجمین پیشوای بهائیت و اداره کننده فرقه بهائیت می دانند(اینکه چرا او را پنجمین می دانند در حالی که او چهارم می باشد جای سؤال است)[5]

6. هیئت 9 نفری: در اثر اختلافات شدید بین بهائیون و انشعاب آنها به«میسن ریمی» و«ماکسولی» و تضعیف پایه اعتقادی مردم بهائی به حقانیت این فرقه، 9 نفر از بین روحانیان بهائی به عنوان اداره کننده امور بهائیت انتخاب شد، چرا که بیت العدل اعظم را«ماکسول» منحل کرده بود، اعضای این هیئت عبارتند از:

الف: ایرانی سه نفر: 1. روح الله میرابقهانی 2. فرماندوسانث 3. روح الله مظهر

ب: آمریکائی چهار نفر: 1. تشاتر 2. کایلین 3. میتشل 4. روی

ج: انگلیسی دو نفر: 1. سیبلی 2. هوفمان

7. اولین دوره بیت العدل اعظم در 1963 م از بین روحانیون محفل بهائیت در اسرائیل انتخاب شدند که بعدها این بیت العدل توسعه یافت و محکمه رسمی بهائیان نیز شد و این اعضا عبارتند از:

1. چارلز لکارت 2. علی نخجوانی 3. پوراکاولین 4. ایان سهیل 5. لطف الله حکیم

6. دیوید هوفمن 7. هیو چانس 8. ایموس گیبسون 9. هوشمند فتح اعظم

8. دومین دوره بیت العدل اعظم در سال 1972 م در شهر حیفا انتخاب شدند که فقط«لطف الله حکیم» جای خود را به«دیویدوهه» داد و بقیه همان 8 نفر قبلی شدند.[6]

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

1. محمدی اشتهاردی، محمد؛ ارمغان استعمار.

2. افراسیابی، بهرام؛ بهائیت به روایت تاریخ.

--------------------------------------------------------------------------------

[1] . مشکور، محمد جواد؛ فرهنگ فرق اسلامی، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، سوم، 1375 ش، مشهد، ص 90.

ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی؛ فرق و مذاهب کلامی، امیر، اول، 1377ش، قم، ص 340.

[2] . حسینی، طباطبائی، مصطفی؛ ماجرای باب و بهاء، روزنه، تهران، چاپ دوم، 1379 ش، ص 227.

ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی؛ فرق و مذاهب کلامی، امیر، اول، 1377، قم، ص 342.

ر.ک: سراج الدین، احمد ولید؛ البهائیه و النظام العالمی الجدید، 1994 م، دمشق، مطبعه الداودی، ج 2، ص 449.

ر.ک: افراسیابی، بهرام، تاریخ، جامع بهائیت، مهرفام، دهم، 1382 ش، تهران، ص 422، ص 463 و ص 596.

[3] . همان، ص 576 و ص 603.

[4] . سراج الدین، احمد ولید؛ البهائیه و النظام العالمی الجدید، مطبعه الداودی، 1994 م، دمشق، ج 2، ص 488.

ر.ک: تاریخ جامع بهائیت، ص 578.

[5] . همان، ص 579.

ر.ک: رائین، اسماعیل؛ انشعاب در بهائیت پس از مرگ شوقی ربانی، بی جا، مؤسسه تحقیقی رائین، بی تا.

[6] . تاریخ جامع بهائیت، ص 620.

 منبع: مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه

www.atregoleyas.com

Info@atregoleyas.com

Mohammadhashem_ne@yahoo.com



 
آبروی اسلام یا حفاظت از کردان ؟(سه شنبه 87 آبان 14 ساعت 3:50 صبح )

با درود به تمامی خدمت گذاران به اسلام و ایران عزیز

                                                         

این متن ناچیز صدای خفه ایست که آخرین حد از توان فریاد فوجی ایرانی مسلمان و عاشق  انقلاب و اهداف آن و اسلام پاک و عزیز و ایران سرافراز است ... مسئولان عزیز و زحمتکش انقلابی لطفا گوش کنید :  ما عزت انقلاب و اسلام و ایرانمان را با هیچ چیز معاوضه نمیکنیم. ما انقلاب و کشور را برای یک فرد یا یک حزب خاص نمی خواهیم و آبروی ایران و نظام اسلامی از آبروی هر فردی در کشور برای ما بالاتر و والاتر است .

                                      

آقای احمدی نژاد عزیز ما شما را با هزار امید و آرزو انتخاب کردیم تنها برای اینکه مجری اهداف بلند اسلام و انقلاب باشید . حالا نمی خواهیم به بهای طرفداری از یک فرد - حتا اگر سوابق او مثبت باشد - آبروی نظام و آرزوهای ملت را بر باد بدهید . ما از شما خواهش میکنیم عدالت را بی کم و کاست اجرا کنید و یا اجازه دهید مجلس یا قوه قضائیه به تخلف آقای کردان رسیدگی نمایند.

                             

این موضوع نه تنها باعث تضعیف جناح شما نمیشود که حتا محبوبیت شما را نزد مردم بیشتر خواهد کرد. پس بگذارید عدالت اجرا شود . چگونه است اگر یک آدم عادی در این مملکت مدرکی جعل کند حتا اگر از آن استفاده نکند به اشد مجازات محکوم میشود ولی آقای وزیر شما بایست در امنیت باشد؟!

حرف این نیست که برای یک وزیر خدمتگذار دکتری لازم است یا دیپلم !! اینجا صحبت از جعل مدرک است که با هیچ بهانه ای نمی شود این آقا را از آن مبرا کنید . حتا اگر این موضوع زیر سر سازمان سیا باشد - به گفته بعضی از حضرات که خود نیز صحت چند دکتری یشان نامعلوم است - بالاخره آقای کردان قبول کرده است که این مدرک جعلی را داشته باشد یا نه ؟؟؟

                                                            

ما مردم مسلمان ایران از محضر رهبری فرزانه انقلاب درخواست داریم به شخصه در این خصوص اقدام نمایند و عدالت اسلامی را اجرا فرمایند حتا اگر آن شخص از بزرگان نظام باشد...ماتنها عدالت را میخواهیم. ما میخواهیم معلوم شود که تکلیف حسابهای سازمان صداوسیما در زمان مسئولیت آقای کردان و مدرک جعلی ایشان در این زمان و ارعاب و تطمیع نمایندگان ملت توسط عده ای و....معلوم شود. حالا یک دنیا منتظر اجرای عدالت یک نظام اسلامی است ...لطفا آبروی اسلام را بخرید.

                                                                            یک دلسوخته

                                                                                    از جانب ملت ایران

 



 
ارتش آمریکا و تجاوزات جنسی ...(سه شنبه 87 آبان 7 ساعت 7:25 عصر )
رنج سربازان امریکایی جنگ عراق و افغانستان از آزارهای جنسی ...

بر اساس تحقیقات پزشکی به عمل آمده از دپارتمان امور سربازان کارآزموده امریکا، بیش از 15 درصد از سربازان آمریکایی که در عراق خدمت می کنند، از آزارها و تجاوزات جنسی به شدت در رنج هستند .

                      

به گزارش رجانیوز به نقل از رویترز، سربازانی که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند، 1.5 برابر بیشتر از دیگر سربازان احتیاج به مراقبت های پزشکی و خدمات روانپزشکی دارند.

به گفته راشل کیمرلینگ از "مرکز ملی درمان اختلالات روانی بعد از حادثه کالیفرنیا"، در حقیقت ما به بررسی آثار سوء این تجاوزات جنسی بین زنان و مردان و درمان آن می پردازیم. در خلال این درمان ها ما احتیاج نداریم که بفهمیم چه نوع تجاوز جنسی، با چه هدفی و در چه زمانی رخ داده است. چنانچه شما به خدمت سربازی بروید، وقتی که از نزدیک با این افراد زندگی و کار می کنید، رفتار آنان فقط نوعی بیماری روانی جنسی محسوب می شود.

وی می افزاید: آزار جنسی باعث باعث افسردگی، تشویش، نگرانی، افزایش بیش از حد مصرف مواد مخدر و اختلالات استرسی بعد از حادثه می شود.

                          

یکی دیگر از مسئولان این مرکز اما آمار تکان دهنده تری دارد: حدود 40 درصد از سربازانی که از افغانستان و عراق برمی گردند، به نوعی دچار این آزار جنسی شده اند.

اغلب سربازانی که از عوارض تجاوزات جنسی در رنج می باشند، زنان نظامی هستند. از هر 7 نفر نظامی زن، یک نفر برای درمان به مراکز درمانی تجاوزات جنسی مراجعه می کند اما در میان مردان حدود یک درصد به این مراکز مراجعه می کند.

                        

قابل توجه آنهایی که مدینه فاضله شان آمریکا و غرب است و آنها را از هر بدی مبرا میدانند !!!

*****************************************************************************

منبع:  رویترز

http://www.reuters.com/article/domesticNews/idUSTRE49R0O020081028



 
یک ابتکار بسیار جالب ... و یک پیشنهاد !!(شنبه 87 مهر 27 ساعت 5:49 صبح )
با سلام خدمت عزیزان خوب خودم ...

شنیدیم که مسلمانان اروپایی یا آمریکایی در واکنش به توهین ها و اهانت های احمقانهء دشمنان اسلام که در پناه آزادی احمقانه و روشنفکری دروغین ( بخوانید تاریک فکری ... البته صد رحمت به تاریکی !!...) مثل کاری که کاریکاتوریست های دانمارکی کردند ، اقدام به تولید و عرضهء این تی شرتها کرده اند که بسیار جالب به نظر میرسند...

البته بعضی ها میگویند که این مطلب صحت ندارد و تنها عکسهای فتوشاپی و ... است ! راستش بنده از صحت و سقم این خبر اطلاع ندارم ولی فکر میکنم حتا در صورت نبودن چنین لباسهایی همین که ایده آنرا داده اند بسیار جالب و تاءثیر گذار است .

به نظرم خیلی عالی میشود که در ایران هم یک شرکت تولیدی این کار را با کیفیت بالا انجام دهد و در اختیار مردم بگذارد. به نظرم هم سود مالی دارد و هم معنوی ... ای کاش من توان آنرا داشتم تا این طرح را اجرا کنم ! ....  من مطمئن هستم خیلی ها استقبال میکنند و رکورد فروش همهء تی شرت ها زده میشود .....  البته خیلی بهتر است که با خط زیبای فارسی هم تولید شود و هم لاتین و... تا همه نوع سلیقه ای را شامل بشود .

حتا میشود قسمتی از درآمد آنرا صرف امور خیریه یا ترویج و تبلیغ مبانی شریف اسلام و قرآن نمود .

قبلا" هم طرحهایی از لباسهای زیبا در کشور خودمان دیدم با سیاه مشق ها و چلیپا و ...با اشعار زیبای پارسی سرایان بزرگ که عالی بود اما نمیدانم چرا تولید انبوه نشدند .. راستی که ما چقدر ملت تنبلی هستیم ...ای کاش کسانی برخیزند و عمل کنند . قسمت اعظم بدبختی ما ملل شرقی در اثر تبلیغات فراوان و خستگی ناپذیر غربی ها از فرهنگ شان است که با هجوم رسانه ها ملل را مسخ میکنند ... اما متاءسفانه در تبلیغ فرهنگ ، دین ، عقیده و...هرچیز باارزش خود سست و کاهل هستیم .افسوس !!

 

من میگویم ببینید و لذت ببرید ... نظرشما چیست ؟

*********************************************

 
من پیامبرم محمد (ص) را دوست دارم ...


قیامت
به زودی …

حجاب
حق من,
انتخاب من,
زندگی من,

بازگشت به سمت خداوند توانا

دعا
سلاح مومن

صلح و صفا

مسلمان زاده شده

قرآن بخوانید
و ایمان
خود را شارژ کنید

نماز
جماعت بوجود می آورد

مدینه

نماز
همیشه در ارتباط باش

حجاب
محافظت کننده

پرستش
خالق
نه مخلوق

تروریسم
ربطی به مذهب
ندارد



   1   2      >




بازدیدهای امروز: 6  بازدید

بازدیدهای دیروز:6  بازدید

مجموع بازدیدها: 79764  بازدید


» ?پیوندهای روزانه «
» لینک دوستان من «
» لوگوی دوستان من «
» فهرست موضوعی یادداشت ها «
» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «