***
واژهی سانسکریت برای چاکرای ریشه، مولادهارا به معنی « ریشه» است. چاکرای پایه در انتهای نخاع قرار گرفته و رنگ آن قرمز است. این چاکرا بوسیلهی عنصر زمین کنترل میشود. آگاهی همراه با این چاکرا در ارتباط با موضوعات بقا، اصول و ارتباطهای فیزیکی، الگوها، مادیگرایی و واکنشهای ابتدایی جنگ و گریز است. این چاکرا با الگوهای زندگی جمعی نیز ارتباط دارد. چاکرای ریشه وظیفهی تنظیم جریان انرژی حیاتی ( انرژی کیهانی و زمینی ) را نیز برای تغذیه و حیات کالبد فیزیکی به عهده دارد. اندامها و ارگانهایی که با این چاکرا در ارتباطند عبارتند از: پاها، رودهی بزرگ، ستون فقرات، راست روده، استخوانها و سیستم ایمنی.
دکتر گربر عقیده دارد که « چاکرای ریشه با غدههای جنسی در ارتباط است… ممکن است غدههای جنسی با هر دو چاکرای یک و دو مربوط باشند.»
*چاکرای دوم - مرکز طحال
واژهی سانسکریت برای چاکرای دوم، سوادیستهانا به معنی « شیرین و مطبوع کردن » است. این چاکرا حدوداً نزدیک ناف قرار گرفته و رنگ آن نارنجی است. این چاکرا بوسیلهی عنصر آب کنترل میشود. آگاهی همراه با این چاکرا در ارتباط با نمادگرایی ( سمبولیسم )، دوگانه گرایی ( تعادل قطبها )، و ارتباطها ( چگونگی ارتباط ما با دیگران، عملکرد ما در رابطه با آنها و چگونگی برقراری و حفظ ارتباطهای شخصی ) است. این چاکرا بر دیدگاه شخصی و ارتباطهای ما مؤثر است، زیرا نیاز به رشد و تغییر را ایجاد میکند. در سطح ناخودآگاه، چاکرای طحال
( خاجی) با امیال جنسی، احساسات سرکوب شده و ضربهها در ارتباط است. این چاکرا همچنین در بیان عواطف، لذت، حرکت، احساس و توانایی پرورش دادن، نقش دارد. اغلب این بیان، بوسیلة ترسها و ضربههای نهفته که در دوران کودکی شکل گرفتهاند سرکوب میشود. بعضی از این ترسها و ضربهها ریشه در خاطرات گذشته زندگی دارد. این چاکرا کنترل کنندهی ارگانهای جنسی، لگن، قسمت پایین کمر، سیستم ادراری و تناسلی، کولون، رودهی کوچک و سیستم ایمنی است. چاکرای طحال با غدههای جنسی نیز مربوط است.
*چاکرای سوم - شبکة خورشیدی
واژهی سانسکریت این چاکرا، مانیپورا به معنی «گوهردرخشان» است، زیرا این چاکرا روشن و درخشان است. این چاکرا که در شبکة خورشیدی واقع شده و محل آن بالای غدههای آدرنال ( فوق کلیوی ) و درست زیر جناغ است، نوسانی با فرکانس رنگ زرد دارد و توسط عنصر آتش کنترل میشود. در سطح فیزیکی این چاکرا کنترل کنندهی سیستم متابولیک ( سوخت و ساز ) است و مسؤولیت تنظیم و توزیع انرژی متابولیک در بدن را به عهده دارد، مثل احتراق مواد غذایی برای تولید انرژی. چاکرای سوم با ماهیچهها، غدههای آدرنال، کبد، طحال، کیسهی صفرا، مهرههای کمری و لوزالمعده ارتباط دارد. آگاهی همراه با شبکهی خورشیدی در رابطه با اختیارات شخصی است. دربارهی توانایی شخصی خود چه احساسی دارید؟ آیا قادرید جهت زندگی خود را کنترل کنید یا احساس میکنید که در این زمینه ناتوانید؟ چگونگی بیان خواستههای شما تعیین کنندهی میزان کنترل شما بر زندگیتان است.
*چاکرای چهارم - مرکز قلب
نام چاکرای قلب در زبان سانسکریت آناهاتا است. به معنی « صدایی که بدون برخورد دو چیز ایجاد میشود ». این معنی نشان دهندهی ارتباط انرژی بین شخص و دیگران است. چاکرای قلب که در ناحیهی قلب قرار گرفته است، بازتاب دهندهی توانایی ما برای ابراز عشق است ( هم عشق به خود و هم عشق به سایر انسانها ).این عشق میتواند به روشهای گوناگون بیان شود، مثلاً از طریق همدردی، توجه به افراد تیره بخت، رابطهی عاشقانه بین اعضای خانواده، یا یک ارتباط صمیمی و دوستانه. این چاکرا همچنین منعکس کنندهی توانایی و ظرفیت ما برای رسیدن از خودپرستی به عشق بی قید و شرط است. چاکرای قلب به خاطر ارتباط متقابلی که با عواطف و ادراکهای ما دارد مهمترین چاکرا است. این چاکرا انرژیهای والا ( معنوی ) را با انرژیهای سطح پایین ( فیزیکی ) متحد میسازد. هماهنگی ذهن و بدن از طریق مرکز قلب برقرار میشود. از طریق تمایلات درونی قلب است که ما قادریم نیازهای درونی خود را درک کنیم. این انرژی عشق نیازهای روحی ما را با تکاپوی دنیای مادی ترکیب میکند تا ما واقعیتهای سرنوشت خود را تجربه کنیم . رنگ این چاکرا سبز ( و گاهی صورتی ) است، و کنترل آن توسط عنصر هوا صورت میگیرد. چاکرای قلب کنترل کننده قلب، غدهی تیموس، سیستم ایمنی درون ریز و سیستم گردش خون است.
*چاکرای پنجم - مرکز گلو
چاکرای گلو در زبان سانسکریت ویشودهی، نامیده میشود که به معنی « تصفیه و پالایش » است. این چاکرا در گلو قرار دارد و از لحاظ درک در سطح ناخودآگاه، یکی از آسانترین چاکراهاست.
انسداد این چاکرا مستقیماً بر طنابهای صوتی، دهان و ناحیه اطراف گردن اثر میگذارد. چاکرای گلو بر حیطهی ارتباطات و سطوح بالای خلاقیت تأثیر دارد. منظور از ارتباطات چگونگی ابراز وجود ما، تمایلات ما و چگونگی ارتباط ما با دیگران است. نوسان چاکرای گلو هم فرکانس با رنگ آبی است و کنترل آن توسط عنصر اتر ( و صوت ) صورت میگیرد. چاکرای گلو کنترل کنندهی گلو، طنابهای صوتی، ناحیهی گردن، غدههای تیروئید و پاراتیروئید و همهی اشکال ابراز وجود است.
*چاکرای ششم - چشم سوم
نام چاکرای ششم در زبان سانسکریت آجنا است. واژهی آجنا اصولاً به معنی « درک کردن » یا « بطور کامل فهمیدن » است، از طریق این چاکرا ادراک و پیش بینی امکان پذیر است. نوسان این چاکرا به رنگ نیلی است. چاکرای چشم سوم دارای تقابل و قطبیت است. این چاکرا توسط آکاشا کنترل میشود. چشم سوم، مرکز نور، رنگ، بینش، آیندهنگری، روشن بینی و واقعیتهای مکتوب است.چشم سوم همچنین بزرگترین آموزگار ما در زمینهی ترس و عشق است. این چاکرا با توانایی ما برای دیدن دنیای اطراف و درک واقعیتها بدون پیش داوری، ارتباط دارد. چشم سوم یک گذرگاه ورودی است. این چاکرا ما را با جهان بیکران کیهانی ارتباط میدهد. این گذرگاه پلی بین سطح فیزیکی و سطوح معنوی است. با باز کردن چشم سوم، راهی به سوی واقعیتها و توانائیهای یک دنیای چند بعدی گشوده میشود. بنابراین چشم سوم مرکز بینش است. این چاکرا بوسیلهی عنصر نور کنترل میشود، رنگ آن نیلی است، و کنترل غدهی پینهآل را بر عهده دارد. « در سطح فیزیکی، چاکرای پیشانی ( چشم سوم ) با غدهی پینهآل، غدهی هیپوفیز، نخاع، چشمها، گوشها، بینی، و سینوسها در ارتباط است. » ( دکتر گربر ) . در متون خاص، عملکرد غدهی هیپوفیز و غدهی پینه آل اغلب مبادله میشود. بعضی مؤلفان معتقدند که غدهی هیپوفیز کنترل چشم سوم و غدهی پینهآل کنترل چاکرای تاج را بر عهده دارد چون چشم سوم بوسیلهی عنصر نور و آکاشا کنترل میشود، ما غدهی پینه آل را به چشم سوم ارتباط میدهیم.
*چاکرای هفتم - مرکز تاج
نام این چاکرا در زبان سانسکریت ساهاسرارا به معنی « هزار گانه » است. این چاکرا در فرق سر واقع شده، رنگ آن بنفش است و توسط عنصر فوهات کنترل میشود. در سطح فیزیکی این چاکرا با ذهن و مغز در ارتباط است. چاکرای هفتم نمایندهی اجزای تفکر آگاهانه و ناخودآگاه ما، نحوهی برخورد ما با عقایدمان در سطح کیهانی و توانایی ما برای دستیابی به شعور جمعی است. آگاهی همراه با چاکرای تاج مربوط به معنویت ما یا درک ارتباطی است که ما به عنوان موجوداتی معنوی در دنیای فیزیکی داریم. چاکرای تاج، دروازهای به سطوح بالای آگاهی یا ارادهی الهی است. رنگ این چاکرا بنفش است و کنترل قشر مخ، سیستم عصبی مرکزی و غدهی هیپوفیز را بر عهده دارد. غدهی هیپوفیز یک غدهی اصلی است و به همین دلیل است که ما غدهی هیپوفیز را با چاکرای تاج ارتباط میدهیم.
هفت چاکرا نمایندهی هفت مرحله ابتدایی تکامل متافیزیکی ما هستند. هر یک از مراحل، با
عملکرد همان چاکرا مطابقت دارد.
چاکرای ریشه تجربهی دنیای مادی
چاکرای طحال تجربهی دنیای عاطفی
شبکهی خورشیدی تجربهی ارادهی شخصی
چاکرای قلب تجربهی عشق بی قید و شرط
چاکرای گلو تجربهی بیان حقیقت
چشم سوم تجربهی ادراک و بینش
چاکرای تاج تجربهی ارادهی الهی
سیستم چاکراها، عواطف و پاسخهای عاطفی ما را ذخیره و فعال میکند. همهی افکار، احساسات و عواطف ما که همه روزه تجربه میکنیم و همهی خاطرات تجربههای گذشته ما، در سیستم انرژی ما ثبت و ذخیره میشوند. هر لایه از کالبد هالهای با یکی از چاکراها تطابق و همبستگی دارد. مثلاً سطح اول کالبد هالهای (کالبد اتری( با چاکرای اول (چاکرای ریشه( همبستگی دارد. کالبد عاطفی با چاکرای طحال همبستگی دارد و به همین ترتیب تا کالبد کتری که با چاکرای تاج همبستگی دارد. ( به مبحث هاله مراجعه کنید ). هر گاه میگوییم یک چاکرا دچار « عدم تعادل » شده است، به این معنی است که در این چاکرا انرژی کاهش یافته، یا مصرف انرژی بالا است. وضعیت این چاکرا میتواند بر وضعیت چاکرای بالا یا پایین آن تأثیر بگذارد. دقیقاً همانطور که هاله منعکس کنندهی وضعیت کلی سلامت ماست، چاکراها نیز همین حالت را دارند. چاکرا ها را میتوان به آیینههای کوچک تشبیه کرد، که آنچه را که در زندگی ما در زمینهی شخصی یا معنوی در حال وقوع است نشان میدهند. زیرا چاکراها نسبت به تحریکات داخلی( دورنمای ذهنی و عاطفی ما ) و خارجی واکنش نشان میدهند. چاکراها همه روزه در پاسخ به آنچه ما تجربه میکنیم و اینکه چگونه با این تجربیات کنار میآییم، تغییر میکنند. به هر حال توانایی ما برای کنار آمدن با هر وضعیت، بستگی به وضعیت داخلی هر چاکرا دارد. اگر یک چاکرا در تعادل باشد (یعنی باز باشد و انرژی در آن جریان داشته باشد) ما خواهیم توانست نسبت به آنچه تجربه میکنیم، واکنشی مطلوب و مؤثر نشان دهیم. اما هنگامی که یک چاکرا مسدود یا دچار عدم تعادل باشد، این توانایی نیز دچار اختلال میشود، زیرا وضعیت نامطلوب چاکرا، ابعاد وجود ما را محدود میکند ...