سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه بیندیشد به بینش می رسد . [امام علی علیه السلام]

هنر و فلسفه و ادبیات و ادیان ...

 
 
قصیده ای زیبا از غلامرضا طریقی(پنج شنبه 87 تیر 20 ساعت 7:37 عصر )

سید ضیاء قاسمی از شاعران خوش قریحه و زلال افغانستان است که پس از مدتی طولانی که سرزمین ما افتخار میزبانی اش را داشت و از این طریق به بنده نیز دوستی پر ثمرشان را هدیه داده بود به افغانستان برگشته اند و دوستان خود را در دلتنگی دوری خویش بیقرار نموده اند. قصیده ء زیر از غلامرضا طریقی ست در همین دلتنگی ها ...

 

 

 

***
بس است هر چه زمین از من و تو بار کشید
چگونه می شود از زندگی کنار کشید ؟
چقدر می شود آیا به روی این دیوار
برای پنجره نقاشی بهار کشید ؟
برای دور زدن در مدار بی پایان
چقدر باید از این پای خسته کار کشید ؟
گلایه از تو ندارم چرا که آن نقاش
مرا پیاده کشید و تو را سوار کشید
حکایـت من و تو داستان تکه یخی ست
که در برابر خورشید انتظار کشید
چگونه می شود از مردم خمار نگفت
ولی هزار رقم دیده خمار کشید ؟
اگر بهشت برای من و تو است چرا
پس از هبوط ، خدا دور آن حصار کشید ؟
چرا هر آنچه هوس را اسیر کرد اما
برای تک تکشان نقشه فرار کشید ؟
خدا نخست سری زد به جبه منصور
سپس به دست خودش جبه را به دار کشید
خودش به فطرت ابلیس سرکشی آموخت
و بعد نقطه ضعفی گرفت و جار کشید
غزل ، قصیده اگر شد مقصر آن دستی است
که طرح قصه ما را ادامه دا ر کشید ...

 

**********************************************

 

( به سید ضیا قاسمی که غربتش زودتر از من پایان گرفت )

*****************************************************

به نقل از وب لاگ دوست عزیزم: سید ضیاء   http://yomgan.blogfa.com/

 







بازدیدهای امروز: 58  بازدید

بازدیدهای دیروز:2  بازدید

مجموع بازدیدها: 81313  بازدید


» ?پیوندهای روزانه «
» لینک دوستان من «
» لوگوی دوستان من «
» فهرست موضوعی یادداشت ها «
» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «