تاریخچه شکلگیری وهابیت
دانشنامه ویکی پدیا ذیل واژه وهابیت آورده است: دیدگاه جدیدی در مذهب سنی حنبلی است که بنیانگذاران آن شیخ محمدبن عبدالوهاب ( 1115 – 1206 قمری) از علمای بزرگ سنی عربستان بنیان نهاد. وی خود پیرو شیخالاسلام ابن تیمیه بود و با ایدئولوژیهای شیعه، تصوف و ... آن زمان به مخالفت برخاست. شیخ محمد بن عبدالوهاب تنها به حدیث و قرآن اعتقاد داشت و واسطه کردن شخص و بندگان خدا را کفر به خدا و شرک مطلق میدانست.
شیخ محمدبن عبدالوهاب در دمشق به تحصیل پرداخت و از علمای حنبلی، آرای ابن تیمیه و ابن قیم الجوزیه (شاگرد ابن تیمیه) را آموخت. ابن عبدالوهاب به بغداد و بصره مسافرت کرد و مذهب حنبلی را تکمیل کرد و در بازگشت، محمدبن سعود را که بر قبائل عتوب و عتره امارت داشت به وهابیت دعوت کرد و او نیز این عقیده را پذیرفت و افکار شیخ محمدبن عبدالوهاب را شعار حکومت خود کرد و برای نشر آن با شهرهای مجاور خود پیکارها کرد و مرکز حکومت خود را درعیه قرارداد. در آن زمان، ریاضی ها از دعوت او سرپیچیدند و دهام بن دواس، امیر ریاض با ابن سعود سالها پیکار کرد تا عاقبت مغلوب شد و حکومت ریاض به ابن سعود رسید. پس از محمدبن سعود، پسرش عبدالعزیز بن سعود به امارت رسید. او نیز برای نشر آیین وهابیت کوششها و جنگها کرد. در سال 1215 هجری قمری، پانزده هزار نفر از وهابیون برای پاک کردن شهر کربلا از آنچه " نمادهای شرک" می نامیدند به شهر کربلا حمله و خزینه و حرم حسین پسر علی(ع) را به کلی تخریب کردند.
چون این خبر منتشر شد فتحعلی شاه قاجار، پادشاه وقت ایران، صدهزار نفر لشگر فراهم کرد و سلیمان پادشاه والی بغداد نیز لشگری جدا برانگیخت که با لشگر وهابیون در صحرای نجد رزم کنند، لکن در ایران جنگ روسیه پیش آمد و در عراق جنگ کردها برای برپایی کشور مستقل خودشان برپا شد و بدین صورت تفکر وهابیت به شکل قدرتمند ظهور کرد.
وهابیت در 50 سال گذشته مذهب درباری سعودی بوده است، اما گروهی تندرو از این میان به نام القاعده و سلفیهای تکفیری (سلفی جهادی) ظهور نموده و باعث انشعاب در مکتب وهابیت شدهاند. (http://fa.wikipedia.org)
همفر، کارمند عالیرتبه وزارت مستعمرات انگلیس در قرن هجدهم میلادی، در خاطرات خود که مجله آلمانی اشپیگل در ایام جنگ جهانی دوم آن را منتشر ساخت، روی دیگر سکه پیدایش و گسترش فرقه نوظهور وهابیت را تصویر میکند.
وی که پس از یک ماموریت دوساله در شهر آستانه (اسلامبول) پایتخت امپراطوری عثمانی و آموختن قرآن، شریعت اسلام و زبان عربی و ترکی در آنجا برای دادن گزارش به لندن بازگشته بود این بار برای تکمیل ماموریتی که وزارت مستعمرات برایش درنظرگرفته بود به بصره اعزام شد و در بصره بود که برای نخستین بار با محمدبن عبدالوهاب جوانی که هرسه زبان ترکی، فارسی، و عربی را میدانست و در لباس طلاب علوم دینی بود آشنا شد. همفر درباره ویژگیهای عبدالوهاب، او را جوانی سخت مغرور و متکبر و عصبی مزاج که برای مذاهب چهارگانه اهل سنت ارزش قائل نبود و نسبت به شیعه بیتفاوت بود، معرفی میکند.
وی پس از طرح دوستی عمیقی که با ابن عبدالوهاب میریزد با استفاده از غرور علمی این جوانک نورسیده و اطلاعات خوبی که از مسائل اسلامی کسب کرده بود رفته رفته اعتماد کامل او را به خود جلب کرده و به او می قبولاند که یک رسالت الهی در اصلاح امت اسلام و زدودن بدعتها از دین اسلام دارد.
در بخشی از خاطرات همفر درباره نشر عقاید ابن عبدالوهاب آمده است: « شیخ هرچه بیشتر اظهار دعوت میکرد، دشمنش بیشتر میشد، و گاهی هم در اثر فشار دشمن و شایعاتی که برضدش میشد میخواست از راهش برگردد، ولی من نمیگذاشتم و دوباره او را مصمم میساختم و به او میگفتم: محمد پیامبر (ص) در راه اظهار دعوت خود بیش از اینها رنج کشید و این راه، راه بزرگواری است ، و هر مصلحی می بایست سختی و ناملایمات ببیند.» (خاطرات مستر همفر، انتشارات امیرکبیر، ص 185)
مستر همفر درباره نحوه ارتباط گرفتن محمدبن عبدالوهاب با محمدبن سعود مینویسد: « پس از چندسال فعالیت، وزارت مستعمرات توانست محمدبن سعود را به طرف ما جلب کند و قاصدی نزد من آمد و این جریان را برای من توضیح داد و از آن پس برای ما لازم شد که از دو محمد (محمدبن عبدالوهاب و محمدبن سعود) پیروی کنیم، از محمدبن عبدالوهاب دین و از محمدبن سعود قدرت، تا این دو بر دلها و اجساد مردم مستولی شوند، زیرا تاریخ ثابت کرده است که حکومتهای مذهبی دوام بیشتری دارند و دارای نفوذ و هیبت میباشند.» (خاطرات مستر همفر، ص 187 و 186)
همفر در بخش دیگری از خاطرات خود، طرح 6 مادهای که وزارت مستعمرات به وی داده بود تا به شیخ محمدعبدالوهاب القا کند، اشاره میکند این طرح نقشه دقیقی بود که به جز دو اصل آن که به واسطه حساسیت فوقالعاده مسلمانان تاکنون عملی نشده، سایر موارد مو به مو اجرا شده است. این طرح دستورالعملی برای ایجاد تفرقه بین مسلمانان است.
1 - تکفیر تمام مسلمانان و مباح بودن قتل آنان، غارت کردن اموالشان و هتک آبروی آنان و فروختن آنان در بازار برده فروشان و جواز برده ساختن مردانشان و کنیزگرفتن زنانشان.
2 – نابود ساختن کعبه به نام این که جزء آثار بتپرستی است – اگر بتواند – و مانع شدن مردم از حج و تحریک عشایر و قبایل به غارت قافلههای حجاج و کشتن آنان .
3 - کوشش به منظور ایجاد روح نافرمانی نسبت به خلیفه عثمانی و تحریک مردم برای جنگیدن با او و تجهیز لشکرهایی برای این منظور و نیز لازم است با شریفهای (امیران محلی) حجاز با تمام وسایل ممکن مبارزه و از نفوذ آنان کاسته شود.
4 - ویران ساختن قبهها و ضریحها و اماکن مقدسه از نظر مسلمانان در مکه و مدینه و دیگر بلاد اسلامی که برایش امکان داشته باشد، به بهانه این که اینها بتپرستی و شرک و نوعی اهانت به شخصیت پیامبر و خلفای او ورجال اسلام است.
5 - ایجاد هرج و مرج و آشوب در بلاد اسلام به هراندازه که بتواند.]مرجع ضمایر سوم شخص در این جملات محمدبن عبدالوهاب است[
6 - انتشارقرآنی که کم و زیادهایی طبق احادیثی که در مورد تحریف قرآن رسیده است در آن عملی شده باشد.( همان، ص 181 و 182)
به عنوان نمونه در مورد ماده اول این طرح اگر بخواهیم به حرکتی که آل سعود پس از تحریکات استعماری در منطقه عربستان آغاز کرد اشاره کنیم آمارهایی که کتاب "وهابیت، مسلک ضداسلام" نوشته عباسعلی محمودی از کتاب "آل سعود من این؟ و الی این" نقل قول می کند کافی است.
- آل سعود 3790 نمازگزار را در مساجد قریه "شعیبه" درشب 27 ماه مبارک رمضان به قتل رسانیدند.
- 410 نفر از مسلمانان عشیره آل اسلم از قبیله "شمر" را که در منطقه "حبیده" نزدیک "حائل" واقع است ذبح کردند.
- 513 نفر از اهل قبیله "عتره" را در واقعهای به نام "مذبحه بیضاء شیل" کشتند.
- 15 هزار نفر را در قتلگاه "طائف" و "حویه" که بیشترشان کودکان و زنان بودند به قتل رساندند.
- 7 هزار عرب مسلمان از بنی مالک را در وادی بنی مالک در طائف مقتول ساخته و 70 قریه از قراء آن را به دلیل آن که شیخ آنان "عبدالله بن فاضل" از شهر دفاع کرده و در برابر عمال آل سعود از تجاوز به خواهران و همسرش مقاومت نموده ویران کردند. (ص 32 – 34)
بسیاری از قتلهای دیگر درکارنامه این جماعت که به پشتوانه فکری ابن عبدالوهاب حرکت میکردند و از طریق کمکهای مالی انگلیس و غنایم بدست آمده از قبایل مناطق مختلف عربستان به ثروت هنگفتی رسیده بودند، موجود است.
در جای دیگر این کتاب به نقل از تاریخ سعودی آمده است: «مسلخهایی که جان بیگناهان قربانی شد، بیش از یک میلیون مسلمان اعم از شهرنشین و بادیه نشین که عموماً از اهل سنت بودند، قربانی شدند.» (ص 35)
در همین کتاب که به تاریخ ظهور آل سعود میپردازد درباره اماکنی که آل سعود براساس فتاوی ابن عبدالوهاب ویران کرد، آمده است: « آلسعود خانه حضرت خدیجه (س)، خانهای که حضرت صدیقه طاهره (ع) در آن به دنیا آمد، خانه حمزه (ع) عموی پیامبر ص را که در المسفله مکه واقع بود و بیتالارقم، همان خانهای که نخستین جرقه انقلاب اسلامی پیامبر از آن جهید، ویران کرد. همچنین آرامگاه شهیدان بدر و قبرستان بقیع را زیر و رو کرد و آرامگاه امامان معصوم علیهم السلام شیعه را ویران نمود.»(ص 38)
این جماعت به هنگام تعرض به قبرستان بقیع، به آرامگاه مقدس پیامبر اکرم(ص) نیز تاختند و اموال و زینت آلات آن را به غارت بردند و اگر اعتراض همه جانبه مسلمانان جهان وخشم فراوان آنان نمی بود، مزار رسول خدا (ص)، همچون بیابان احد می شد که اثری از آرامگاه شهیدان احد در صدر آنها حمزه سیدالشهدا، پیدا نیست.